Author

admin

Browsing

تاریخ سینمای جهان در دانه‌های اعجاب انگیز ذرت نهفته است. مثل همین حالا که در خانه، مشغول تماشای بروز‌ترینسریال‌ها هستید و دستتان در پاکت پاپ‌کرنمزپف است. پاپ‌کرن نامی که با دانه‌های پف کرده ذرت مرتبط است. گیاهی که مصرف آن به هشت هزار سال قبل از ما برمی‌گردد. فرهنگ مصرف ذرت به شکل پاپ‌کرن به قرن نوزدهم می‌رسد. فرهنگی که از آمریکای جنوبی تا آمریکا شمالی را درنوردید. پاپ کرن به معنای واقعی کلمه در صحنه منفجر شده ‌بود. در همه جا در دسترس بود به خصوص در مکان های سرگرم‌کننده‌ای مانند سیرک‌ها و نمایشگاه‌ها. در واقع، واقعاً فقط یک جا سرگرمی وجود داشت که در آن میان وعده وجود نداشت: سالن‌های اجرا.

در سال 1885، اولین تولید کننده پاپ کرن با بخار به خیابان‌ها آمد که توسط چارلز کرتور اختراع شد. ماهیت متحرک این دستگاه، آن را به دستگاه تولیدی عالی برای خدمات‌رسانی به مشتریانی که در رویدادهای ورزشی در فضای باز، یا سیرک‌ها و نمایشگاه‌ها شرکت می کنند، تبدیل کرده بود. یکی دیگر از دلایل تسلط آن بر سایر تنقلات، عطر و بوی جذاب آن بود، چیزی که فروشندگان خیابانی هنگام فروش پاپ کرن از آن به نفع خود استفاده می‌کردند.

اندرو اسمیت، نویسنده فرهنگ پاپ کرن: می‌گوید: « در ابتدا سینماها نمی‌خواستند کاری با پاپ‌کرن داشته باشند، زیرا سعی می‌کردند کارهایی را که در سیرک‌ها انجام می‌شد را نباید تکرار کنند. آنها فرش‌ها و قالیچه‌های زیبایی داشتند و نمی‌خواستند پاپ کرن در آن رُست شود. هنگامی که فیلم‌ها در سال 1927 صدا را اضافه کردند، صنعت سینما خود را به روی مشتریان بسیار گسترده‌تری باز کرد، زیرا دیگر برای حضور در فیلم‌ها نیازی به سواد نبود. چنین حمایت عظیمی فرصت‌های بیشتری برای سود ایجاد می‌کرد. اما صاحبان سالن‌های سینما هنوز در آوردن تنقلات به داخل سالن‌های خود مردد بودند.

اما از آنجایی که مشتریان بیشتری با پاپ کرن در دست به سالن اجرا می‌آمدند، صاحبان آن نمی‌توانستند جذابیت مالی فروش این میان‌وعده را نادیده بگیرند.بنابراین آنها “امتیازات لابی” را به فروشندگان اجاره دادند و به آنها اجازه دادند تا پاپ کرن خود را در لابی سالن اجرا (یا به احتمال زیاد در خیابانی روبروی سینما) با هزینه روزانه بفروشند.در نهایت صاحبان سالن های سینما متوجه شدند که اگر واسطه را کنار بگذارند، سودشان سر به فلک می کشد.

تا سال 1945، ذرت بو داده و فیلم‌ها به طور جدا نشدنی پیوند خوردند.  بیش از نیمی از ذرت بو داده مصرف شده در آمریکا در سینماها خورده می‌شد. اما با وجود تمام ترفندهای بازاریابی خود، سینماها شاهد کاهش فروش پاپ‌کرن خود در دهه 1960 بودند. مقصر یک فناوری جدید، تلویزیون بود که نیاز به سینما رفتن را کاهش داد. اسمیت می‌گوید: «صنعت پاپ کرن در دهه 50 رو به افول بود، زیرا آمریکایی‌ها بیشتر و بیشتر تلویزیون تماشا می‌کنند و کمتر و کمتر به سالن‌های سینما می‌روند.

تا سال 1945، ذرت بو داده و فیلم‌ها به طور جدا نشدنی پیوند خوردند.  بیش از نیمی از ذرت بو داده مصرف شده در آمریکا در سینماها خورده می‌شد. اما با وجود تمام ترفندهای بازاریابی خود، سینماها شاهد کاهش فروش پاپ‌کرن خود در دهه 1960 بودند. مقصر یک فناوری جدید، تلویزیون بود که نیاز به سینما رفتن را کاهش داد. اسمیت می‌گوید: «صنعت پاپ کرن در دهه 50 رو به افول بود، زیرا آمریکایی‌ها بیشتر و بیشتر تلویزیون تماشا می‌کنند و کمتر و کمتر به سالن‌های سینما می‌روند.

تا حالا به افسانه‌های مختلفی که درمورد اختراع غذاها وجود دارد برخوردید؟

یک لحظه اجازه بدید تا من یک بسته چیپس بیارم.

ادامه بدیم؟

شاید باور نکنید که تاریخ غذا پر است از افسانه‌های جذاب اختراع غذا، که شاید فکر کنیم اونقدرها هم مهم نیستند!

اما به خود من بارها و بارها ثابت شده که تاریخچه غذاها مهم است؛ چون با فرهنگ، مردم شناسی و خود تاریخ گره خورده است.

ما می‌تونیم با دنبال کردن تاریخچه غذای یک ملت چیزهای زیادی در مورد اون ملت یاد بگیریم.

بعضی غذاها از روی ناامیدی اختراع شدند؛ مثل خیلی از غذاهایی که در زمان جنگ یا قحطی بوجود اومدند، بعضی غذاها اختراع شدند که یک کسب و کار رو نجات بدهند و بعضی غذاها از سر لجبازی اختراع شدند!

مثلا می‌شنویم که همبرگر رو یک آشپزی اختراع کرد که می‌خواست کوفته درست کنه اما انقدر گوشتش دیر‌پز بود که با گوشت‌کوب به جون گوشت افتاد!

در مورد چیپس سیب‌زمینی هم یک همچین افسانه‌ای وجود داره! یک داستان همه‌چی تموم که هم شخصیت‌های معروف داره هم طنز و هم یک میان‌وعده محبوب! داستان اینطور شروع می‌شه که:

در تابستان سال 1853 ، مالک ثروتمند یک کشتی بخار آقای واندربیلت، در اتاق غذاخوری‌ش، منتظر شام بود. توی آشپزخانه، جورج کرام، آشپز آفریقایی -آمریکایی غذا رو که احتمالاً خروس یا کبک بود با سیب‌زمینی سرخ کرده سرو کرد. اما وقتی بشقاب سر میز آقای واندربیلت رسید، اون فریاد زد: من این سیب‌زمینی‌ها رو نمی‌خورم سریع از جلوی چشمام دورشون کنید!

ظاهرا واندربیلت از ضخامت سیب‌زمینی‌ها ناراضی بود چون اون‌ها اونقدری که باید ترد، سرخ نشده بودند!

خبر به گوش آقای کرام آشپز این قصه می‌رسه، از اونجایی که این آقا هم انصافا نقدپذیر نبوده به این فکر می‌کنه که انقدر سیب‌زمینی‌ها رو نازک خرد کنه، که حتی با چنگال نشه اون‌ها رو برداشت.

یک بشقاب سیب‌زمینی خیلی، خیلی، نازک و قهوه‌ای شده سر میز آقای واندربیلت می‌رسه. کرام که از توی آشپز خونه منتظر شنیدن فریاد نارضایتی مستر واندربیل بوده با کمال تعجب یک سفارش جدید دریافت می‌کنه:

 “یک بشقاب دیگه از همین سیب زمینی‌های سرخ شده!”

این یک داستان کامل در مورد اختراع یک غذاست! قبول دارید؟

فقط یک نکته کوچیک: این داستان هیچ‌وقت اتفاق نیفتاده!

عجله نکنید!

مهم‌تر از قصه اختراع یک دستور غذا، سیر تکامل اون غذاست! مثلا عباراتی که برای توصیف یک خوراکی به کار می‌بریم، ارزشی که براش قائل می‌شیم و هزینه‌ای که براش پرداخت می‌کنیم! آیا اعتبار چیپس سیب‌زمینی (که زمانی یک غذای لوکس به حساب می‌اومد اما حالا همه‌جا پیدا می‌شه) به داستان آقای کرام آشپز و یا آقای واندربیلت ربط داره؟

یا به خاطر خانم الیزا که حتی نام فامیلیش رو کسی نمی‌دونه! اما اسمش توی یک روزنامه در سال 1849 اومده که سیب‌زمینی‌ها رو خیلی خوب سرخ می‌کرده؟

بستگی داره که درمورد اختراع چیپس سیب‌زمینی از کی، کجا و چرا سوال کنید!

مثلا اگر از من بپرسید، چیپس سیب‌زمینی رو مادربزرگ من اختراع کرده! وقتی به شیراز سفر می‌کردیم و صبحانه یک بشقاب چیپس سیب‌زمینی روی تخت خواب برام می‌آورد!

تلاقی جذاب تاریخ و غذا و نوستالژی همین‌جاست!

زمان خواندن این مطلب به اندازه‌ی خوردن یک بسته چیپس دل‌مزه است.

شاید باورتون نشه ولی برای هر ژانر موسیقی ترکیبی از تنقلات داریم که میشه اونارو زمان پخش موسیقی مصرف کرد

مثلا وقتی موسیقی کلاسیک گوش می‌کنید بهتره چیپس نخورید چون صدای خرد شدن چیپس زیر دندوناتون نمیذاره موسیقی رو به خوبی بشنوید و برای این نوع موسیقی ما آلبالو خشکه رو پیشنهاد می‌کنیم که صدا نداره البته یک استثنا هم وجود داره که میشه حین گوش کردن موسیقی کلاسیک چیپس خورد و اون هم زمانی هست که خواننده یا نوازنده‌ها خیلی فالش باشند که در اون صورت حتما چیپس میل کنید شاید صدای خرد شدن چیپس از فشاری که به روح و روانتون وارد میشه کم کنه

اما برای موسیقی پاپ طبیعیه که پیشنهادمون پاپ‌کورن باشه، هم واج‌آرایی داره و به لحاظ مفهومی درسته هم اگه بر اثر شدت هیجان، فشارتون افتاد پاپ کورن با نمکی که داره بهتون کمک می‌کنه که فشارتون تنظیم بشه

موسیقی راک رو با تخمه شکستن همراه کنید نوعش مهم نیست اما هر چی به سمت هارد راک میرید می‌تئنید از تخمه‌هایی که پوسته سخت‌تر دارند استفاده کنید. همین نسخه رو برای سبک جاز و بلوز پیشنهاد می‌کنیم منتها برای این سبک‌ها از مغز تخمه استفاده کنید چون حجم صدای این ژانرها به نسبت به راک کمتر هست بهتره که شما هم سر و صدای کمتری تولید کنید.

چاره‌ی ترانه‌هایی که حرف از جدایی و فراق میزنه، چیپس فلفلیه که هم سوز و گدازِ ترانه رو بیشتر میکنه هم طعم تندش باعث میشه که عبرت بگیرید و همیشه یادتون بمونه که خودتون رو توی این موقعیت قرار ندهید. اما ترانه‌های شاد رو با مزپف گوش کنید. مزپف اساسا با مفهوم شادی همراهه و باعث خوشحالی شدید میشه.

اما ترکیبات رو از دست ندید. چیپس و ماست همیشه جوابه اما بیشتر با سبک موسیقی ایرانی جوره تا سبک‌های دیگه! چیپس با طعم کچاپ رو حتما با موسیقی هیپ‌هاپ استفاده کنید؛ دلیلی خاصی نداره اما طبق تحقیقات میدانی به این نتیجه رسیدند که این ترکیب جواب میده. موسیقی رپ با بادوم زمینی خیلی خوب میشه مخصوصا اگر ریتم جویدن رو با بیت آهنگ هماهنگ کنید. باور کنید برای همه‌ی فکت‌های بالا تحقیق خاصی انجام نشده و هیچکدومش واقعیت نداره ولی امتحانش هم بی‌ضرره و احتمالا اوقات جالبی رو تجربه می‌کنید؛ نوش جان